دلنوشته
#پارت۱
دلتنگی از یار راه نفسم را بسته بود بلاخره میخاستم بعد سه ماه بیینمش خیلییییییی دلم براش تنگ شده بود برای محبتاش، لبخندش و … کلا از همه لحاظ عالیرو نامبروان هست رسیدم و فوری خودمو رها کردم تو بغلش مث ی بچه ک مامانشو گم کرده نفس نفس میزدم از خوشی
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط زینب تیموری در 1399/03/26 ساعت 04:18:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید