دلنوشته

#پارت۱

دلتنگی از یار راه نفسم را بسته بود بلاخره میخاستم بعد سه ماه بیینمش خیلییییییی دلم براش تنگ شده بود برای محبتاش، لبخندش و … کلا از همه لحاظ عالیرو نامبروان هست رسیدم و فوری خودمو رها کردم تو بغلش مث ی بچه ک مامانشو گم کرده نفس نفس میزدم از خوشی

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.